برای تعجیل در ظهور اقا و سلامتی ایشان صلوات فراموش نشه اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
بازدید امروز : 641
بازدید دیروز : 41
کل بازدید : 484127
کل یادداشتها ها : 738
برای ما که دلمان این روزها پیش نفسهای غمناک گوشهای از این سرزمین است، عطر وجود تو تسلیبخش لحظههاست.
هر راهی، چراغی میخواهد؛ تـو! هم راه مایی، هم چراغ ما.
دلتنگت میشویم؛ چون |باقیماندهی خدایی بر زمین|
گلهی خستگیهایمان را به تو میآوریم، چون واسطهی آسمان و زمینی؛ اما اگر گاهی رویمان نمیشود روبرویت بایستیم، نگو که چرا!؟
بماند…
شرمندهایم…
میخواهم خدا را شکر کنم که تو هستی و به روزهایم طراوت میدهی.
|بودنت جمعههای تلخ ما را شیرین میکند.|
پشت دیوار دلمان غوغاییست
بد عادت شدهایم
تا کم میآوریم، عقدههایمان را نزد تو خالی میکنیم
ما، بوی عطر وجود تو را، شریک قرآن! لابلای کتاب خدا، خوب حس میکنیم...
و خدا را صدهزار مرتبه شکر که زیر سایهی بلند مهربانی تو روزهایمان را شب میکنیم.
خدا پشت و پناهت...
.
.
.
.
.
.
لینک کلیپ ویدئو در آپارات
بوی انتظار در دهان شب میپیچد و آدینههای منتظر این تابستان داغ، تنگی نفس گرفتهاند.
نمیآیی؟
به حال و روز ما نگاه نمیکنی؟
این طعنهزدنها، این کیکی گفتنها، همه حکایت از خواهشهای لبریز برای آمدن یک منجی دارد.
ما عطش یک دم مسیحایی (علیه السلام) داریم تا بر این بیحوصلگیهای مدام و این اخم و تخمهای کسلکننده مرهم بگذارد.
[امام رضا علیه السلام: چه بهتر است صبر کردن و انتظار فرج کشیدن]
"صبر کنید...!؟"
باشد! حالا که سهم ما "انتظار" است، باز هم "صبر" میکنیم تا نفسهای خداییات یک روز دلهای به زنگار نشسته و فرسنگها دور از همه، این دهکدهی کوچک جهانی را سیقل دهد.
[أللهم کن لولیک الحجة بن الحسن]
سرانجام شعبان 255 هجری به نیمه رسید و سینهی نگران جهان نفسی عمیق کشید؛ وقتی منجی آمد!
نام: م.ح.م.د
لقب: حجة، قائم، صاحبالزمان، ولی عصر، منتظر، خاتم، مهدی، بقیة الله...
حالا که آسمان به لباس شب ستاره میدوزد، شادی همراه با یک دلتنگی شیرین میان حرفهایم میپیچد و میگویم: ای نگاه بیدریغ! بتاب تا خوابآلودگی این روزهای تار فراغ به سپیدهی دیدار روشن شود...
رسم بر این است جشن تولد به مولود هدیه میدهند... ما چیزی شایستهی تو نداریم. فقط گاهی از پشت این دیوار بلند انتظار سرک میکشیم، بگوییم: دوستت داریم............
همین
.
.
.
.
.
.
.
.
لینک کلیپ ویدئو در آپارات
باز هم سلام!
نکند خسته شدهای از این مثنوی عطشآلود فراق، از زبان مچالهای که خود در بازی روزگار گم شده است؛ و به رویمان نمیآوری!؟
اما ما با این حرفهای همیشه در گلو، آن اتفاق بزرگ را آه میکشیم و در گرفتاری این سالمرهگیها، به نبودنت خو نکردهایم؛ و دلمان فقط با وعدهی حتمی خدا قرص میشود.
"إن الأرض یرثها عبادی الصالحون"
اگر بدانی با این دل هرجاییمان چقدر دوست داریم گذرت به سرزمین دلتنگی ما بیافتد...
خدا خدا میکنم امروز پیش از آنکه آفتاب در دریا غرق شود، بیایی...
.
.
.
.
.
.
.
شده یکبار بنشینیم و این شش حرف پشت هم [ا.ن.ت.ظ.ا.ر] را برای دلمان تفسیر کنیم؟
یا جایی همین اطراف دست به دامن آسمان شاد روزهای آغازین شعبان شویم که ستارههایش را از ما دریغ نکند؟
میبالیم به این انتظار...
کسی که چشم به راه "خورشید" است، "راه" را گم نمیکند...
اگر شما اینقدر مهربان نبودید، چه بر سر عالم میآمد... خدا میداند!
بگذار تاریکی هر چه میخواهد بگوید؛ از نور خورشید چیزی کم نمیشود.
همیشه "هـادی"ست، حتی اگر تاریکی روی آن خاکستر قلم سیاهش را بپوشد.
پا به پای ثانیههای لیلةالرغائب که فرشتهها کنار کعبهی شریف نزول کردهاند، دست به دامن خدا میشویم...
خدایا! نخواه که طعنههای روزگار بیش از این دلگیرمان کند.
آن "مهدی" هدایتگر را برسان.