سفارش تبلیغ
صبا ویژن
میراث انتظار
   مشخصات مدیر وبلاگ
 
  محسن ملکی[6]
 

برای تعجیل در ظهور اقا و سلامتی ایشان صلوات فراموش نشه اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

   نویسندگان وبلاگ -گروهی
    آمارو اطلاعات

بازدید امروز : 773
بازدید دیروز : 41
کل بازدید : 484259
کل یادداشتها ها : 738

   موسیقی

1 2 >
نوشته شده در تاریخ 87/12/30 ساعت 12:13 ص توسط محسن ملکی


عیبی ندارد امسال هم گذشت .ما داریم سفره هفت سین آماده می کنیم.

زیر پوست لبها یمان بی آنکه کسی بفهمد به دلتنگی هنوز نیامدنت حافظ می خوانیم"کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور"

سالهاست که سطر سطر دفتر عمرمان در سودای انتظار تو می سوزد و می سازیم آخر روی قولی که به چشم هایمان  دادیم ،هستیم.

انبوهی از ابر بر شانه های دلمان سنگینی می کند برایت باران نذر کرده ایم.

دعا کن ما هم با سال ،تحویل شویم.یکی می گفت همه منتظر عیدند کسی منتظر بهار نیست ما منتظر بهاریم.

اللهم عجل لولیک الفرج



  



نوشته شده در تاریخ 87/12/22 ساعت 11:53 ع توسط محسن ملکی


تبسمی از بهار بر گونه های دل ما گل انداخته ،لا به لای هل هله ی این چند روز مان به نوروز ،نگاه ها به سویی  ست که از آن

نور محمد می آید و ستاره ای از جنس صداقت خدا.

رسول مهربانی به ما آموخت که چشم براهی تو بهترین نیایش است.

پیش از آنکه چین و چروک پیشانی ،سفید پوشمان کند،ما را به خودت برسان.اشتیاق ما به چشم های تو همیشه گی ست

اللهم عجل لولیک الفرج



  



نوشته شده در تاریخ 87/12/16 ساعت 11:20 ع توسط محسن ملکی


این هفته هم گذشت تو اما نیامدی


خورشید خانواده زهرا نیامدی


 

از جاده همیشه چشم انتظارها


ای آخرین مسافر دنیا نیامدی

 

صبحی کنار جاده تورا منتظر شدم


اما غروب آمد و آقا نیامدی


 

از ناز چشمهای تو اصلا بعید نیست


شاید که آمدی گذر ما نیامدی

 

امروزمان که رفت چه خاکی به سر کنیم


آقای من اگر زد و فردا نیامدی


 

فرصت بهانه ایست که پاکیزه تر شویم


تا روبرویمان نشدی تا نیامدی

 

"یابن الحسن بیای"  قنوتم وظیفه است

 


دیگر به ما چه آمدی یا نیامدی



  



نوشته شده در تاریخ 87/12/16 ساعت 10:11 ص توسط محسن ملکی


می ترسم دیر بیایی ...آنقدر دیر بیایی که نه در بال و پرمان توانی برای پرواز باشد و نه در سینه هایمان نفسی برای کشیدن...می ترسم دیر بیایی...

حالا که چشم های سامرا از بغض های جاری تمام شدنی نیست،حالا که از دیدگان شیعه قطره قطره اشک تسلیت می روید .

حالا بخواه،بخواه که نسیم دعاهای ما رمق بیشتری بگیرد و رنگ صداقت همیشه بر دل و چشم و کردار ما بنشیند.

خدا به شما نه نمی گوید،بخواه که بیایی.....

اللهم عجل لولیک الفرج



  



نوشته شده در تاریخ 87/12/15 ساعت 11:51 ع توسط محسن ملکی


سلام کعبه! سلام آستان سبز ســجودم
سلام قبله‌ی من! هستی‌ام! تمام وجودم

سلام عشق نجیبی که صاف و ساده و پاکی
فــدای نیــم نگاهــت تـــمــام بــــود و نبــودم

شب است و بسته‌ام احرام اشک را به نگاهــم
شب است و منتظر یک طواف، کشف و شهودم

رسیده‌ام به تو در اوج عشق و شور و تعزّل
رسیده‌ام به تو دراولـــین پــگــاه صــعــودم

زلال و ساده و بی پرده می‌سرایمت امشب
پس ازگذشتــن عمری که پرده دار تــو بودم

دلم کــبوتـرکی بــود از نــژاد تــحیــر
که سر بریده‌ام آن را در آستان ورودم

به زیر بارش چشمان آشنای تو امــشـب
چه پاک و آبی و آرام و مهربان شده بودم!

مرا کبـوتر این گنبد ستاره نشــان کـن
که روی بام تو معنا شود فراز و فرودم

رسیده لحظه بدرود و مثل لحظه احرام
دوباره درتـب لبیک، درگــرفتــه وجــودم!

 

 

به بیرنگی گراییده و سردیش وجودم را فراگیر است !
در این شهر غم آلوده محبت مرده است
و یکرنگی شده رویا ...
نمی دانم که آیا هر کجا باشم
زمرگ مهر چشمانم چنین بیند
و یا مخصوص این وادی ست
قدم هایم دگر سستند
چراغ دل دگر خاموش !
در این تاریکی ننگین
فقط یک نقطه نورانی ست
و آن امید ظهورت ای گل زهراست ...

 

 

سوگند به هر چهارده آیه نور

سوگند به زخم های سرشار غرور

آخر شب سرد ما سحر می گردد

مهدی به میان شیعه برمی گردد

یا امام زمان انتظار هم از نیامدنت بی تاب شد ...

شهادت امام حسن عسگری (ع) به ساحت مقدس او که سالیان طولانیست به انتظار آمدنش نشسته ایم تسلیت باد.



  



نوشته شده در تاریخ 87/12/15 ساعت 11:50 ع توسط محسن ملکی


کی شود در ندبه های جمعه پیدایت کنم

گوشه ای تنها نشینم تا تماشایت کنم

مینویسم روی هر گل نام زیبای تو را

تا که شایداین شب جمعه ملاقاتت کنم

هر سحر با یاد تو در گریه ام می خوانمت

تا به کی از سوز دل ناله هجرانت کنم

بی قرارم مهدیا از بهر دیدار رخت

تا به کی از مادرت زهرا تمنایت کنم؟؟؟؟



  



نوشته شده در تاریخ 87/12/13 ساعت 5:37 ع توسط محسن ملکی


 


صاحب مال منال و جانتان

حرفها دارم بگویم با شما
تا شود محکم دل و ایمانتان

عرضه میگردد به من حال شما
پس نظاره میکنم در کارتان

چون ببینم نامه اعمالتان
بس تاسف میخورم بر حالتان

میشوم شرمنده از کار شما
از خدا خواهم فرج در کارتان

هان عزیزانم کدامین سو روید ؟
این منم چون کعبه آمالتان

قولتان با فعلتان همراه نیست
بر کدامین پایه است رفتارتان

عهد می بندید و بر هم میزنید
پس چرا سست است این پیمانتان؟

آیه های واضح قرآن منم
پس چرا دورید از قرآنتان

یوسف زهرا منم کو عاشقی ؟
تا بجوید از دل بازارتان

دوست دارم گفتگو با من کنید
میپسندم ناله های زارتان

شیعیانم من غریب و مضطرم
یاد من رفته چرا از یادتان

دم به دم گوئید آقا جان بیا
پس چرا اینگونه است کردارتان

درد دل گفتم ولی با این وجود
شاد میگردم من از دیدارتان

منتظر باشید با اعمال نیک
تا خداوند هم کند اکرامتان

یکزبان باشید و فریادم کنید
لطف و تایید خدا همراهتان

از خدا خواهید تعجیل فرج
تا که باز آیم شوم من یارتان

 

اللهم عجل لولیک الفرج



  





طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ