سفارش تبلیغ
صبا ویژن
میراث انتظار
   مشخصات مدیر وبلاگ
 
  محسن ملکی[6]
 

برای تعجیل در ظهور اقا و سلامتی ایشان صلوات فراموش نشه اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

   نویسندگان وبلاگ -گروهی
    آمارو اطلاعات

بازدید امروز : 35
بازدید دیروز : 100
کل بازدید : 485341
کل یادداشتها ها : 738

   موسیقی

نوشته شده در تاریخ 95/7/2 ساعت 10:19 ص توسط محسن ملکی


دوباره باز خواهم گشت

نمی دانم چه هنگام ، از کدامین راه

ولی یکبار دیگر ،  باز خواهم گشت

و چشمان تو را ، با نور خواهم شست

و از عرش خداوندی ، شما را هدیه های تازه خواهم داد

به دستان برادر ،  دست خواهم داد

به زلف کودکان ، گیلاس خواهم زد

نوازش های مادر را ، دوباره زنده خواهم کرد

زن همسایه را ،  نور و هوا و آفتابی تازه خواهم داد

به ننوی یتیمان ، من تکان از عرش خواهم داد

به لب های فرو بسته ، امید خنده خواهم داد

به دیوار حریم عشق ، یکبار دگر ، من تکیه خواهم زد

به گندم ، من حدیث نو شکفتن ، یاد خواهم داد

به شمع روشن محفل ، رموز همنشینی با پر پروانه را ، من یاد خواهم داد

گل نرگس به دشت مهربانی ، هدیه خواهم برد

کمرهای خمیده از شقاوت ،  راست خواهم کرد

برای فهم زیبایی ، دوباره واژه خواهم ساخت

دوباره مزه لبخند را ،  من بر لبان خشک خواهم راند

نگاه مهربانانه ، امید گرمی خانه

رسوم عشق ورزی را ،  دوباره زنده خواهم کرد

برای قفل لب هاتان ، برای فتح دل هاتان ، کلید تازه خواهم داد

برای سر نهادن ، تا سحر بگریستن ، آنک هزاران شانه خواهم داد

ز رخسار پدر ،  من شرمساری را

ز چشم مادران ، من اشک و زاری را

تباهی را ، تباهی را ، تباهی را ، دوایی تازه خواهم داد

برادر با برادر ، صلح خواهم داد

به خواهر ، مهربانی ، یاد خواهم داد

به مردم بانگ خواهم زد:

هلا ای عاشقان خسته نومید ، به پیش آرید دفترهای مشق زندگانی را

که من سر مشق های تازه خواهم داد

برای صبح فردا ، مشقتان این است

هزاران بار بنویسید ، آزادی ، محبت ، عشق

و یکصد بار بنویسید ، انسان بنده حق است

و بنویسید ، رنگ آسمان آبی است

سیاهی ها  ز دفترهای قلب خویش برگیرید

کنون با خط خوش ، زیبا

در اوراق سفید قلبتان این جمله را صد باره بنویسید

خدا نور است ، زیبایی است

خدا آزادگی را دوست می دارد

و می خواهد که بند هر اسارت را

ز فکر و روح و دست و پای ، برگیرید

و مشق عشق ، خواهم داد

و آغوش محبت ، باز خواهم کرد

و مادر را دوباره از سرای سالمندان ، من به سوی خانه خواهم برد

و پیران را دوباره ، گوهر هر خانه خواهم کرد

پدرها را ،  نوازش های کودک ، یاد خواهم داد

به دست کودکان ، نان و پنیر و عشق ، خواهم داد

دوباره با سعادت بندگی کردن

خدایی زندگی کردن

سروشی تازه خواهم داد

به نام عشق و زیبایی ، دوباره خطبه خواهم خواند

و عزت را ، دوباره زنده خواهم کرد

به انسان یاد خواهم داد

بهایش را ، قرار با خدایش را

به باران بارش رحمت

به دریا زایش گوهر

به تن ها ، شوق آزادی

به اندیشه ، رهایی

یاد خواهم داد

به باغ خشک و بی حاصل

هزاران بوته ی بابونه خواهم داد

 به نجوای شبانگاهان ، دو صد لبیک

به باغ زرد پاییزی ، قبای سبز

به رود ساکت و خاموش ، خروش تازه خواهم داد

و هر چه رسم بد عهدی

ز پهنای زمین برچیده خواهم کرد

نمی گویم چه هنگام ، از کدامین راه

لیکن باز خواهم گشت

به ابر آسمان ، باران

به باران ، شوق باریدن

به بارش ، شوق رویاندن

به رویش ، باور گندم

به گندم ، حسرت سفره

به سفره ، شرم نان آور

به نان آور ، طلوع صبح صادق را

خدا را ،  یاد خواهم داد

 به حکام زمان عشق به مردم را

به مردم باور خود را

به عالم شمع دینداری

به دینداران ، سلوک عشق ورزی ، یاد خواهم داد

برای هفت سین عیدتان ، آری

سحرگاهان ، سروش سبز سیمای سعادت ساز ساقی ، هدیه خواهم کرد

به محنت پیشه گان ، امید

به پر بشکستگان ، پرواز

به ره گم کردگان ، مشعل

به حق گم کردگان ، میزان

به تنها ماندگان ، یاران

به غرقه گشته گان ، یزدان

به یلدا روزگاران ، من بهاران

هدیه خواهم داد

نمی دانم کدامین روز آدینه

ولی با تو صبور منتظر ، آهسته می گویم

سرای عشق را یکبار دیگر ، آب و جارو کن

منم "مهدی"

دوباره باز خواهم گشت

 

کیوان شاهبداغ خان

http://k1shahbodagh.blogfa.com/post/12








طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ