برای تعجیل در ظهور اقا و سلامتی ایشان صلوات فراموش نشه اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
بازدید امروز : 545
بازدید دیروز : 41
کل بازدید : 484031
کل یادداشتها ها : 738
آقای من چه بگویم ، که همه را می دانی ، از خودم بهتر! اما بگذار تا بگویم ، همه را ، هم برای تو و هم برای خودم!
بگذار بگویم از شرمندگی بینهایتم از نگاه مهربانت! از قلب رئوف و اشکهای پنهانت
از چشم انتظاری سالهایت که بر در خیمه انتظار چشم به راهم بوده ای ، شاید که دل از دنیا برکنم و عازم کوی تو شوم ، اما نشدم ، ماندم و در مرداب غفلت و عادت و گناه ، هر روز ظلمانی تر از دیروز فراموشت کردم.
از آه و ناله ات بگویم که چه مظلومانه از دست من به مادر مظلومه ات شکایت بردی و من چه بی پروا بر ناله ی تو آرام گرفتم ، دانستم و کاری نکردم ، دیدم و خروشی بر خود برنیاوردم ، همچنان بر مرکب جهل و خودخواهیو هوی نفس تاختم!
بگویم از لحظه ای که مرا از فراق خود ترساندی و من آن چنان غرق در غفلت بودم و شاید مطمئن به آقایی تو ، که آن را جدی نگرفتم ، اما تو دیگر با من آشتی نکردی ...
و اینک سالهاست که با من قهری....
هرچند هوایم را بسیار داری و تنها یاورم هستی در کوران سختی ها و خطرات و من هنوز که هنوز است در خوابی عمیقم
می بینی مولای من! در دوری از تو چه دلها که نبستم ، به هرچیز و هر کس ، اما هنوز جز دل شکسته ای ندارم ، در دوری از تو ! به دنبال سراب عشق چه صحراها که ندویدم و چه اشکها که نریختم ، چه دلتنگی ها که نکشیدم اما جز ذلت و تنهایی هنوز که هنوز است بهره ای نبرده ام !
مولای من! محبوب من تویی! معشوق من تویی! چرا پرده ها را به کناری نمی زنی ؟! چرا مرا مهمان نگاهی نمی کنی؟! چرا مرا به منتهای آرزوهایم نمی رسانی ؟! چرا کار را تمام نمی کنی ؟! چرا با تیر عشقت قلبم را نشانه نمی روی؟ چرا مرا با اسیر تو بودن از همه بندها خلاصی نمی بخشی؟
من از خودم خسته ام ، در طلب شراب بیخودی ام ، من از آزادی خسته ام ، من به دنبال اسارت توام ، می خواهم دربند تو باشم ، چه صفایی دارد اسیر تو بودن! گرفتار تو بودن ، بیچاره تو بودن ای چاره بیچارگان!
دوست دارم ، زبانم جز به نام تو و برای تو باز نشود ، دوست دارم ، شبانه روز در تنهایی هایم جز با تو نجوا نکنم ، با خیال تو ، به یاد تو و برای تو!