حس میکنم سنگ شدهام! بروم زیر این خیمههای سیاه فریاد بزنم "حـسـیــــــن" کمی سبک شوم! تو کدام گوشه از زمین تنها خیمهی غم به پا کردهای!؟ نمیدانم؛ اما میدانم مردمان سرزمین من آنهایی نیستند که نوشتند: "بیــا" و کاش نمینوشتند... ببین؛ بعد هزار و سیصد و اندی سال کوچههای ما سیاهپوش آن داغ بزرگ است. مگر ما مردهایم که تو این چنین آوارهی بیابان شدهای؟ میخواهم بگویم: ما همهی هستیمان را فدای تو میکنیم. بیــــــا...