کسی چه می داندامتداد دستهای کودک بی آسمان این شهر را .کسی چه می داند که گیسوهای مادر فرزند مرده با چه شتابی سفید می شود وقتی شانه به شانه ی ویرانه ها ستاره ها را یکی یکی خاک می کنند و دلش را با تکه تکه بدنش به خاک می سپارد.دلواپس نباش کسی هست .کسی که خدا قول داده زمین را به یوم لبهای تسبح گویش به تو خواهد سپرد.به سیاهی بگو منتظر باش ما هم منتظریم.